نتایج جستجوی عبارت «آقای یوسف پور سعید محمدزاده علی اکبر سرافراز مهرداد جلالی عملیات کربلای 8 و خاطره ای از شهید سعیدرضا کاوه پیشقدم گردان کمیل کربلای5 در دیماه1365 خرمشهر گروهان امام علی» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید حسین دمیری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
آفتاب ۱۳۴۵/۴/۱ طلوع کرده و نسیم سحری وزیدن گرفته بود که نغمه زندگی را حاج حسین دمیری در روستای چاه‌سرخ نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین آغاز کرد. دست‌های مهربان مادر نوازشگر او گردید و کم‌کم در بین کودکان سری ازسرها شد. از کودکی بسیار چالاک و باشهامت بود. در شش‌سالگی راهی دبستان دهقان شد و دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد. سپس به دلیل عدم دسترسی به مدرسه راهنمایی، مجبور به ترک تحصیل شد. همدوش پدر در...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید علی محمد زارعی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در دومین روز از دی‌ماه سال ۱۳۴۵، در آباده طشک از توابع نی‌ریز، چشمان زیبای «علی‌محمد» به دنیای خاکی باز شد و دنیایی از شادی و مهربانی را با خود به همراه آورد. روح دیانت و تقوای حاکم بر خانواده علی‌محمد را با اصول اصیل اسلامی آشنا کرد و پرورش داد. انجام فرایض دینی را از همان اوان کودکی به او یاد دادند. دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاه خویش با موفقیت سپری کرد. سپس برای...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید حاجی آقا خرمی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
در چهاردهمین روز از آبان سال ۱۳۰۳ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین و مذهبی رایحه وجود کودکی زیبا محیط پائیز زده خانه را بهاری و با عطر وجود خود، عطرآگین کرد. نام او را حاجی‌آقا نهادند. آن دوران مصادف بود با نخست‌وزیری رضاخان و استعمار انگلستان بر ایران. حاجی‌آقا به‌آرامی بزرگ شد و با گوشت و پوست خود ظلم و بیداد پهلوی را لمس کرد. در ۱۳۴۲/۳/۱۵ با انقلاب اسلامی همدل شد و در سال‌های ۱۳۵۶ و...
شهدا سال 65 -شعری از شهید فرهنگ زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد فرهنگ زردشت »
بر سنگ مزارم بنویسید آشفته‌دلی خفته در این خلوت خاموش آنجا بنویسید که او زاده غم بود آزاده ز غم‌های جهان، گشته فراموش بر سنگ مزارم بنویسید که او عاشق غم بود، سراپوش آنجا بنویسید که او محنت و غم بود حالا عزم ملکی مرده کفن‌پوش بر سنگ مزارم بنویسید آزاده دلی خفته در این خانه آغوش آنجا بنویسید غمش عزت دل بود حالا شده سری از این برج جهان پوش بر سنگ مزارم بنویسید افسرده سری خفته در این پهنه بی‌هوش آنجا بنویسید که دل عرش خدا بود زیرا که بنای دل...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید غلامرضا یگانه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
حکایتی دارند، شقایق‌های خونین ایران اسلامی، آن‌هایی که در عنفوان جوانی در وفای به عهد عاشقانه پرپر شدند و به همراه نسیم صبا تا آستان معشوق پر کشیدند. از شمار آن خونین بالان، غلامرضا یگانه است که در پنجم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۴۵ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین و معتقد به مبانی حیات‌بخش اسلام، چشم‌های خود را به دنیای خاکی گشود. شش بهار اول زندگی را در کانون گرم خانواده گذراند و سپس راهی مدرسه فرهمندی شد. دوره...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمود عابری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
چه خوش درخشیدند در میدان حماسه و ایثار، آنان که جز وصال دوست هوای دیگری در سر نداشتند. محمود عابری از حماسه‌سازانی بود که ۱۳۴۵/۸/۶ در خانواده‌ای زحمتکش و مذهبی در شهرستان نی‌ریز دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی و دوره راهنمایی را در مدرسه ولی‌عصر (عج) نی‌ریز گذراند. به دلیل مشکلات و عدم علاقه به ادامه تحصیل، از تحصیل بازماند و همراه پدر در امور کشاورزی مشغول به کار شد. وی تا قبل...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید غلامرضا یگانه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
حکایتی دارند، شقایق‌های خونین ایران اسلامی، آن‌هایی که در عنفوان جوانی در وفای به عهد عاشقانه پرپر شدند و به همراه نسیم صبا تا آستان معشوق پر کشیدند. از شمار آن خونین بالان، غلامرضا یگانه است که در پنجم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۴۵ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین و معتقد به مبانی حیات‌بخش اسلام، چشم‌های خود را به دنیای خاکی گشود. شش بهار اول زندگی را در کانون گرم خانواده گذراند و سپس راهی مدرسه فرهمندی شد. دوره...
شهدا سال ۶۶ -از نوشته‌های شهید سید مهدی قاری نیا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد سيد مهدي قاري نيا »
بسمه‌تعالی لحظه‌ای فارغ از مشغلات، زندگی را غنیمت شمرده و در گوشه عزلت به فکر فرورفتم و ابر عمر را که طوفان زمان با سرعت می‌برد، نگریستم. عقربه ساعت با هر صدایش، گذران بهار عمر را هشدار می‌داد... ایام کودکی را به بازی و سرگرم کردن خود پرداخته‌ایم و بی‌خیال ازآنچه در بیرون می‌گذرد... و اکنون نیز در این برهه از زمان در خواب‌وخیال و آرزوهای دور و دراز که عمر کفاف آن ندهد، غرق‌شده و در آرزوها به...
شهدا سال 64 -نامه شهید غلامرضا کاتوزیان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
چه زیباست لحظه‌ای که تفنگ از زمین کنده می‌شود و به سوی دشمن نشانه می‌رود. چه زیباست لحظه‌ای که دشمن را ذلیل و خوار به اسارت می‌گیریم. چه شیرین است هنگامی که در خون خود می‌غلطیم و با شهد شیرین شهادت سیراب می‌شویم. شهادت مانند مادری است که تنها فرزندش را در آغوش می‌کشد. شهادت حد نهایی تکامل انسان است. خدایا! ما به سوی شهادت می‌رویم و به سوی تو پرواز می‌کنیم، ای خدا! ترا به خون شهیدان...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید علیجان شیخعلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد عليجان شيخعلي »
بسم الله الرحمن الرحیم من علیجان شیخعلی، فرزند محمد، متولد 1345؛ این چند کلمه را به عنوان وصیتنامه می‌نویسم: چند کلمه درباره آخرت برای شما عزیزان می‌نویسم، موقعی که انسان می‌میرد و در جهان آخرت به سوی پروردگار خود می‌شتابد، در جهان آخرت نتیجه اعمال خوب و بد خود را می‌بیند، انسان اگر نیکوکار در این جهان بوده باشد، خوش و خوشحال و با خیال راحت وارد صف‌های نیکوکاران می‌شود و اگر کار بد کرده باشد از همان وقتی...